یکی از کهنسال‌ترین مهاجران ایرانی-کانادایی در ۱۱۳ سالگی درگذشت

Aug 17, 2019

محمد تاج‌دولتی

انسان‌هایی که در جهان زندگی پس از صد سالگی را تجربه می‌کنند، کم شمارند. در این میان مردانی که از مرز صد سالگی عبور می‌کنند کم شمارترند. تعداد ایرانیانی که یک قرن زندگی را پشت‌سر می‌گذارند از میانگین کهنسالان صد سال به بالا در جهان کم‌تر است. و طبعا در میان ایرانیان مهاجر، کهنسالان بالای صد سال نادرند.

یکی از کهنسال‌ترین مردان ایرانی( اگر نه کهنسال‌ترین) دو روز پیش در شهر تورنتو در سن ۱۱۳ سالگی آخرین برگ دفتر زندگی‌اش را نوشت و رفت.

محمد محی‌الدین، متولد سال ۱۲۸۶ شمسی برابر با ۱۹۰۶ میلادی بود. یعنی در سالی که انقلاب مشروطه در ایران پا می‌گرفت در شهر تفرش به دنیا آمده بود.

در سال ۱۳۱۴ شمسی از دانشکده افسری دوران رضا شاه با درجه ستوان دومی فارغ‌التحصیل شده بود و تا درجه امیری در ارتش خدمت کرده بود.

محمد محی‌الدین را در بحبوحه‌ی صد و شش- هفت سالگی چند بار دیده بودم و دو سه بار ساعاتی با هم گپ زده بودیم. در سال‌هایی که در بنیاد پریا بودم، روزهای جمعه هرهفته روز شهروندان ارشد بود. ۵۰-۶۰ نفری از زنان و مردان سالمند جامعه ایرانی- کانادایی بزرگشهر تورنتو از صبح می‌آمدند و دورهمی داشتند با بازی و سرگرمی و  دیدار و نقل خاطرات، تا ساعات عصر که برخی‌هاشان به سختی دل می‌کندند که بروند.

در یکی از همین جمعه‌های شلوغ و پر رفت و آمد، میان تلفن‌ها و کارهای گوناگون در دفتر بنیاد مشغول بودم که آقای محی‌الدین( که با اعضای خانواده‌شان آشنا بودم و خود ایشان را هم چند بار دیده بودم)، با پرونده‌ای زیر بغل وارد شد و گفت فلانی شما هستی؟ گفتم بله. گفت آقای تبریزی(بنیانگذار و مدیرعامل بنیاد) گفته بیایم پیش شما.

نشست و بلافاصله پوشه زیر بغل‌اش را گشود و ده‌ها صفحه کاغذ دست‌نویس را بیرون آورد و گفت می‌خواهم کتابم را چاپ کنم. گفتم ما که اینجا کتاب چاپ نمی‌کنیم. محکم گفت:«می‌دانم. آقای تبریزی گفته شما که اهل قلم و نوشتن هستی این نوشته‌ها را ببینی و نظرت را بگویی که چطور باید برای چاپ آماده شود».

گفتم امروز که با این شلوغی فرصت نیست صحبت کنیم. شما در میان دوستان هم سن و سال باشید تا وقتی خلوت‌تر شد با هم صحبت کنیم. برخاست و گفت وسط هفته بیایم خوب است؟ گفتم بله. برخاست و نوشته‌ها را لای پوشه گذاشت و از دفتر خارج شد.

GreenFlow

چند روز بعد آمد. نشستیم به صحبت. شیرین سخن بود و شروع کرد خودش را معرفی کردن و توضیح داد که این نوشته‌ها خاطرات بیش از ۸۰ سال زندگی اوست و می‌خواهد برای نسل جوان بازگو کند. چند صفحه از دست‌نویس‌هایش را داد که بخوانم و مفصل در باره‌شان توضیح می‌داد.

می‌دانستم که یکی از ویژگی‌های کهنسالی فراموش کردن خاطرات نزدیک و به خاطر داشتن دقیق خاطرات دور و گذشته است. اما باور نمی‌کردم که کسی در سن صد و شش هفت سالگی تا حد شگفت‌انگیزی خاطرات ۷۰ یا ۸۰ سال پیش را بیاد داشته باشد و انگار که فیلمی در پشت پرده چشمانش نمایش داده می‌شود، جزئی‌ترین نکته‌های یک رویداد یا ترسیم چهره و اخلاق و کردار فردی را به دقت بازگو کند.

دیدار‌هایمان یکی دو جلسه دیگر هم ادامه داشت و با هر پرسش کنجکاوانه من انباری از خاطره‌های دور زندگی حرفه‌ای و نظامی و وضعیت اجتماعی دوران رضا شاه را تعریف می‌کرد. از ایران که صحبت می‌کرد قطره اشگی از چشمانش سرازیر می‌شد. در این فکر بودم که با فرزند مرحومش و دیگر اعضای خانواده صحبت کنم تا اگر موافق باشند و باشد، حرف‌ها و خاطرات شفاهی‌اش را ضبط و ثبت کنم.

مدتی گذشت و دیگر خبری از آقای محی‌الدین نشد. سراغش را گرفتم و گفتند کهولت سن یاری‌اش نمی‌کند. اما سرحال بود و قبراق. می‌گفت هرگز بیمار نشده و دارو مصرف نکرده است. حس شنوایی‌اش ضعیف بود اما سمعک و عینک نداشت. رفتارهای نظم نظامی را در صحبت کردن و راه رفتن و برخوردها سعی می‌کرد حفظ کند.

گذشت تا مراسم جشن نوروزی سال ۲۰۱۸ که از طرف نخست وزیر سابق انتاریو و دکتر رضا مریدی ترتیب یافته بود که دوباره آقای محی‌الدین را دیدم. سلامی دادم و خودم را معرفی کردم که طبعا به خاطر نیاورد.

برادرم جمشید که عکاس است و با من بود را به آقای محی‌الدین معرفی کردم و خواستم اجازه دهد چند عکس از او بگیرد. دوربین را که دید گفت «بله حتما. این‌طور بنشینم خوب است؟» گفتم بله فقط اگر ممکن باشد کلاه شاپوی خودتان را هم بگذارید سرتان. لبه کلاهش را درست کرد و برسر گذاشت با ژستی آماده و گفت:«ولی پاپیون ندارم». گفتم مهم نیست همین‌طور خیلی خوب است. 

تصویرهایی که در اسلاید شو این مطلب هست، حاصل آخرین دیدار ما با آقای محمد محی‌الدین بود.

ایرانی مهاجری، که به احتمال بسیار کهنسال‌ترین مهاجر ایرانی بود که با دنیایی خاطره و سرشار از حس میهن دوستی، در سیزدهمین سال سده دوم زندگی‌اش، در آرامش و میان عزیزانش درگذشت. یادش گرامی.

در ملاقات با دیوانگی چه گذشت؟

سازمان ایرانی-کانادایی I2CRC که یک مرکز ارائه خدمات میان فرهنگی است از هفت سال پیش با نمایش یک فیلم ایرانی با موضوع سلامت روان و برگزاری یک جلسه بحث و گفتگو در باره داستان فیلم در جشنواره «ملاقات با دیوانگی» شرکت می‌کند.
روز ۵ نوامبر ۲۰۲۳، فیلم ایرانی «زن، مرد، بچه» ساخته درناز حاجیها برای دهها تن از علاقمندان به مشکلات بهداشت و سلامت روان به نمایش در آمد.

پایان چهار روز نگرانی در سه استان مرکزی کانادا

ميلز ساندرسون ۳۲ ساله، یکی از دو متهم حملات مرگبار ساسکاچوان پس از چهار روز تعقیب و گریز ساعاتی پس از دستگیری درگذشت.

کانادا پذیرش دانشجویان خارجی و مجوز کار آنها را محدود کرد

وزیر امور مهاجرت، شهروندی و پناهندگی کانادا روز دوشنبه ۲۲ ژانویه اعلام کرد پذیرش دانشجویان خارجی برای مدت دو سال محدود می‌شود و به یک سوم کاهش می‌یابد.

معرفی کتاب و بررسی نشر به زبان فارسی با فرشته مولوی

در هفتمین نمایشگاه کتاب بدون سانسور تورنتو، فرشته مولوی، نویسنده و مترجم ایرانی-کانادایی کتاب‌هایی که در ماه‌های گذشته و پس از خیزش انقلابی مهسا منتشر کرده را معرفی کرد و به نکات مهم و شنیدنی در باره موانع و مشکلات انتشار کتاب به زبان فارسی در مهاجرت اشاره کرد.

مایکل پارسا وزیر جدید امور کودکان و خدمات اجتماعی انتاریو

داگ فورد، نخست وزیر استان انتاریو، روز جمعه ۲۴ مارس، مایکل پارسا، نماینده ایرانی تبار منطقه آرورا- اوکریجز و ریچموندهیل را بعنوان وزیر جدید امور کودکان و خدمات اجتماعی دولت انتاریو منصوب کرد.

خاطره‌های جنایت پرواز پی‌اس ۷۵۲

انجمن خانواده‌های قربانیان پرواز PS752 در ادامه فعالیت‌های متمرکز بر #دادخواهی ، اقدام به انتشار سه کتاب تازه با عنوان‌های « نباید نوشته می‌شد- جلد ۱ »، « نباید نوشته می‌شد- جلد ۲ » و«سرخ در آغوش آسمان» کرده است.

حامد اسماعیلیون: ما حس جنگیدن را به هم القا کرده‌ایم

حامد اسماعیلیون، در پاسخ به پرسش پرژن میرور در مورد تأثیر انقلاب زن، زندگی، آزادی بر روند آینده پیگیری پرونده پرواز پی‌اس ۷۵۲ گفت در طول ماه‌های گذشته و با شروع انقلاب مهسا، انجمن خانواده‌ها موفق شده است حس جنگیدن را به اعضای خود القا کند.

آغاز روند پیگیری پرونده سرنگونی هواپیمای اوکراین در محاکم بین‌‌المللی 

حامد اسماعیلیون، سخنگوی انجمن خانواده‌های جان‌باختگان پرواز اوکراینی، از فراخوانده شدن جمهوری اسلامی به همکاری با دادگاه بین‌المللی لاهه در رابطه با «سرنگونی عامدانه» هواپیمای مسافربری اوکراینی خبر داد.

هشدارهای پلیس ایرانی-کانادایی به مهاجران و شهروندان

نا آشنا بودن گروه قابل توجهی از مهاجران تازه وارد به کانادا و حتا مهاجرانی که از سال‌‌ها پیش به این کشور آمده‌‌اند، با قوانین گوناگون و نقش و وظیفه مأموران پلیس در رده‌‌های مختلف فدرال، استانی و شهری، گاه مشکلات و دردسرهای قانونی پیچیده‌‌ای برای آنان بوجود می‌آورد.

جاستین ترودو در کمیسیون بررسی دخالت دولت‌های خارجی شهادت داد

جاستین ترودو در کمیسیون بررسی دخالت دولت‌های خارجی شهادت داد

جاستین ترودو در بخشی از پاسخ‌های خود به پرسش‌های قاضی ماری ژوزه هوگ، رئیس کمیسیون گفت با توجه به مطالبی که در رسانه‌ها در باره دخالت کشورهای خارجی در امور داخلی کانادا منتشر شده به سختی می‌تواند بدون آسیب رساندن به روند کار نهادهای اطلاعاتی و امنیتی کانادا برخی از ادعاها را تأیید یا تکذیب کند.

خاطره‌های جنایت پرواز پی‌اس ۷۵۲

خاطره‌های جنایت پرواز پی‌اس ۷۵۲

انجمن خانواده‌های قربانیان پرواز PS752 در ادامه فعالیت‌های متمرکز بر #دادخواهی ، اقدام به انتشار سه کتاب تازه با عنوان‌های « نباید نوشته می‌شد- جلد ۱ »، « نباید نوشته می‌شد- جلد ۲ » و«سرخ در آغوش آسمان» کرده است.

حامد اسماعیلیون: جمهوری اسلامی چگونه در امور داخلی کانادا دخالت می‌کند؟

حامد اسماعیلیون: جمهوری اسلامی چگونه در امور داخلی کانادا دخالت می‌کند؟

در نخستین روز این کمیسیون تعدادی از فعالان سیاسی کشورهای چین، هند و روسیه و همچنین #حامد_اسماعیلیون فعال سیاسی و سخنگوی سابق انجمن خانواده‌های قربانیان پرواز #ps752 در باره روش‌های دخالت این کشورها در امور داخلی کانادا شهادت دادند.

البرز که می رفتیم

البرز که می رفتیم

در گزارش اختصاصی #پرژن_میرور صحنه‌هایی از مستند «البرز که می‌رفتیم» و گفتگو با کارگردان مستند و چند تن از فارغ التحصیلان سابق دبیرستان البرز و یکی از دبیران سابق معروفترین نهاد آموزشی مقطع متوسطه در ایران پیش از انقلاب را ببینید.

به خبرنامه پرژن میرور بپیوندید

Join our mailing list to receive the latest news and updates

You have Successfully Subscribed!

Share This

Share This

Share this post with your friends!