با بهای یک خانه کوچک در تورنتو یا ونکوور، یک جزیره بزرگ بخرید
به ظاهر باور کردنی نیست. اما در واقع میتوان با بهای یک خانه بسیار کوچک در شهر تورنتو یا ونکوور، یک جزیره بزرگ مسکونی به مساحت ۱۰۰ هکتار در استان نیو برانزویک خریداری کرد.
یک خانواده کبکی، از چندی پیش جزیره خصوصی Cheney در استان نیوبرانزویک را که دارای دو خانه مسکونی با ۸ اتاق خواب، ساحلهایی با شن نرم و ساحل سنگی و صخرههای بزرگ و زیباست، به فروش گذاشتهاند اما تاکنون خریداری پیدا نشده است.
به گزارش کنیدین پرس، جزیره Cheney، که از لحاظ جغرافیایی در خاک کانادا و استان نیوبرانزویک است، اما به آمریکا نزدیکتر است، به قیمت ۹۲۰ هزار دلار به فروش گذاشته شده بود، اما به دلیل پیدا نشدن خریدار، صاحبان جزیره بهای آنرا به ۸۵۰ هزار دلار کاهش دادهاند.
آقای دان وبستر، مشاور املاک فروش جزیره میگوید سواحل شن نرم و صخرههای بلند و فضای سبز جزیره بسیار دیدنی است. دو خانه بزرگ و مسکونی ساخته شده در این جزیر از سال ۱۹۷۰ تاکنون محل گذراندن تعطیلات تابستانی صاحبان کبکی آن بوده است.
برق جزیره توسط شبکه سراسری برق نیوبرانزویک تأمین میشود و آبهای اطراف جزیره مسیر عبور دلفینها و نهنگها در فصل تابستان است.
مالیات این جزیره در سال ۲۰۱۴ مبلغ ۴۳۶۳ دلار بوده است. به گفته مشاور املاک، یکی از محاسن این جزیره این است که هیچ همسایهای در اطراف نیست.
رفت و آمد به این جزیره با قایق انجام میشود و در زمانی که سطح آب به دلیل پدیده «جذر و مَد» پائین میرود، با دوچرخه و یا پیاده هم میتوان به این جزیره رفت و آمد کرد.
چرا هیئت مدیره کنگره ایرانیان کانادا مشروعیت ندارد؟
هیئت مدیره کنونی کنگره ایرانیان کانادا در سالهای اخیر در مورد تعداد اعضای این نهاد سکوت کرده است در حالیکه در آخرین انتخابات و مجمع عمومی کنگره کمتر از ۲۰۰ تن شرکت کرده بودند و گفته میشود تعداد اعضای رسمی نیز بیش از این تعداد نیست.
چرا کنگره ایرانیان کانادا نماینده «من» نیست؟
چرا در دورههای مختلف هزاران تن از ایرانیان ساکن کانادا با حسن نیت و اعتماد و امید به عضویت کنگره ایرانیان کانادا در آمدهاند و پس از مدتی با ناامیدی و سرخوردگی اعتماد خود را به فعالیتهای این نهاد از دست داده و عضویت خود را لغو کرده و یا تمدید نکردهاند؟
![تکرار روایت بد و بدتر](https://i0.wp.com/www.persianmirror.ca/wp-content/uploads/2024/07/Didgah.jpg?resize=900%2C562&ssl=1)
تکرار روایت بد و بدتر
تکرار روایت بد و بدتر
فریده جلایی فر- روانشناس و منتقد اجتماعی
هانا ارنت:
وقتى بد را انتخاب میكنيم، فرصت كافى براى بدتر شدن را هم به او میدهيم.
گويا در فرهنگ ايرانى باور به تقدير بهتر شدن بر پيشانى تك تك ما نوشته شده.
روايت مبتذل انتخابات دراين چند دهه هنوز ما را از خواب غفلت بيدار نكرده و همچنان به آن اميد داريم و به حجم قشر خاكسترى اضافه میكنيم.
اميد داشتن به اين كه بد را انتخاب كنيم چون بهتر از بدتر است، يك نوع فقدان شهامت براى روبرو شدن با واقعيت است و روبرو شدن با واقعيت نياز به قبول مسئوليت دارد .
ابراهيم گلستان:
در گذشته رسم بوده كه مساجد را با دو گلدسته و يك گنبد مىساختند، حالا با يك گلدسته مىسازند و دو گنبد!
تكرار قهرمان سازى ادامه دارد، اما قهرمانى يافت نخواهد شد. روزگار قهرمانها به پايان رسيده و اين مسئوليت تك تك ماست كه قهرمان خود باشيم.
از قهرمان شدن نبايد هراس داشت. قهرمان شدن تنها و تنها مسئوليت و انديشيدن میطلبد كه هر دو كارى است بس دشوار.
داستايوفسكى :
سقف آزادى رابطه مستقيم با قامت فكرى مردمان دارد، در جامعهاى كه قامت تفكر و همت مردم كوتاه باشد سقف آزادى هم به همان نسبت كوتاه میشود.
تك تك ما ديكتاتورهاى كوچكى هستيم كه در مبارزه با ديكتاتورى شكست خوردهايم. چون براى مبارزه با ديكتاتورى بايد ديكتاتور نبود.
گويا چندين دهه كافى نبوده كه در آيينه به خود نگاه كرده و بپذيريم كه همهى ما، در ايجاد وضعيت كنونى وطنمان مقصريم، چه آنها كه فرياد زدند و چه آنها كه سكوت كردند، همه و همه.
كامو:
انسان تنها مخلوقى است كه از بودن آنچه هست سر باز ميزند.
چند بار بايد به بد در برابر بدتر رأى داد؟ چند بار بايد به خون جوانان سرزمينمان پشت كرد؟
اميد به داشتن فردايى بهتر در تاريكى مطلق، انكار واقعيت است.
تا به كى بايد با هم درگير شويم و يكديگر را لگدمال كنيم؟ لگد مال كردن بر سر جايگاهی كه وجود ندارد. لگد مال كردن براى رسيدن به بالايى توهمى.
گروهى يكديگر را به نابودى مىكشانند و گروهى كنار نشسته نظاره میكنند (فرد گرايى بيمار گونه). وما آرام آرام از پا در میآييم. نه بدست ديكتاتورهاى بزرگ، بلكه به دست جهالت و خود بزرگ بينى ديكتاتورهاى كوچك حقير!
براى دانستن اين كه به كجا میرويم بايد بدانيم از كجا آمدهايم.
فرياد آزادى سر میدهيم اما حتا در جهان آزاد اين سو، تحمل يكديگر را نداريم. آزادى ميان آنها كه با هم همفكرند، آزادى نيست، آزادى بايد شامل تمام مخالفان ما هم باشد.
و همچنان در سوى غلط تاريخ ايستادهايم.
فروغ فرخزاد:
گروه ساقط مردم
دل مرده و تكيده و مبهوت
در زير بار شرم جسدهايشان
از غربتى به غربت ديگر مىرفتند
و ميل دردناك جنايت
در دستهايشان متورم میشد.
![کانادا ۱۵۷ ساله شد](https://i0.wp.com/www.persianmirror.ca/wp-content/uploads/2024/07/Canada-Day.jpg?resize=900%2C579&ssl=1)
کانادا ۱۵۷ ساله شد
کانادا ۱۵۷ ساله شد
روز اول ژوئیه، روز ملی و سالگرد مهمترین رویدادهای تاریخ کاناداست.
با اینکه ۱۵۷ سال از آغاز تشکیل کشور کانادا میگذرد، اما از سال ۱۹۸۲ میلادی روز اول ژوئیه هرسال بعنوان «روز ملی» کانادا جشن گرفته میشود.
کنفدراسیون کانادا از اول ژوئیه سال ۱۸۶۷ با تصویب قانونی که سه استان نوا اسکوشیا، نیوبرانزویک و کانادا را در کنار هم قرار داد و بعنوان قانون اساسی کانادا معروف شد، شکل گرفت. پیش از آن کشور کنونی کانادا با نام «مناطق بریتانیایی آمریکای شمالی» شناخته میشد.
«روز ملی کانادا» در طول زمان عنوانهای مختلفی داشته است. در سال ۱۸۷۹ روز اول ژوئیه روز «دومینیون» نامیده میشد که منظور کشورهای تحت حکومت و مستعمره انگلستان بود. در آن زمان فرماندار هر منطقه از کنفدراسیون به سلیقه خود روز کانادا را جشن میگرفت.
در سال ۱۹۴۶ یکی از اعضای مجلس عوام که از استان کبک انتخاب شده بود لایحهای را به مجلس ارائه کرد که روز «دومینیون» به روز «کانادا» تغییر پیدا کند. این لایحه پس از تصویب به مجلس سنا فرستاده شد، اما در آنجا با افزودن اصلاحیهای پیشنهاد شد این روز «تعطیل ملی کانادا» نامگذاری شود.
تا اوائل دهه ۸۰ با اینکه بسیاری از مردم کانادا روز اول ژوئیه را با عنوان «روز کانادا» جشن میگرفتند، اما هنوز رسماً «روز ملی کانادا» قانونی نشده بود.
سرانجام در روز ۲۷ اکتبر ۱۹۸۲ نمایندگان مجلس کانادا روز اول ژوئیه هر سال را رسماً «روز کانادا» Canada Day به تصویب رساندند.